خانه پدری» رو که می‌دیدیم توی سینما و دست فاطمه رو فشار می‌دادم تا کمتر ناراحت بشه، با خودم فکر کردم خداروشکر که اینا برامون ناراحت کننده‌ست! که آدمیم هنوز؟!

[چون در جریانم که اینترانت هم حتا ضعیف کار میکنه، میخواستم اینجا عکس پوستر فیلم رو بذارم ولی دیدم ضرورتی نداره. خودتون تصورش کنید. اینجوری راحت تر صفحه م بالا میاد:)] 

فیلم درباره زن‌های مظلوم پستو های خونه هاست. درباره دخترای بی‌گناهی که روی تاب می‌شینن و بزرگترین گناهشون همینه! برای همین باید کشته بشن، تو آخرین زیرزمین خونه دفن بشن، اسمی ازشون برده نشه، قبری براشون ساخته نشه، فاتحه ای براشون خونده نشه. اگه توی خونه می‌دیدم فیلم رو اونجایی که عمه هه گفت اگه دختر نبود الان باهاش می‌رفتی بیمارستان. اگه پسرت بود تو بغلت بود و سر صف داشتی می‌دوییدی!» پاز میکردمش و مدت ها خیره به صفحه فکر می‌کردم!

فکر کردم و گشتم و گشتم دیدم طفلکی تر از اینی هستیم که جایی برای فکر کردن توی این دنیا داشته باشیم! مگه اینکه براش بجنگیم! مثالی می‌زنم که میزان بی اهمیتی بیاد دستتون. احتمالا کاربرد پارک دانشجو برای همتون م. تقریبا هرهفته پسرا ته اتوبوس می‌شینن و به هم اخطار میدن که یه وقت اتفاقی از اونجا رد نشید! سوالی که برام پیش اومده اینه که اگه یه دختر یه وقتی علایق جنسی نامتعارف (اصلا هر‌چه‌قدر منحرفانه!!) داشت نباید بهش بهایی داده بشه در حالی که همین قضیه برای پسرا میتونه مایه افتخار باشه؟ میتونه یه انتخاب باشه؟ حتا میتونه یه تحمیل باشه که شبا دیگه کارگر شمالی قابل تحمل نباشه انقد که باید سرتو بندازی پایین و رد شی؟ شاید شما بیاین بگین اون دختر اگه اعتماد به نفسشو داره پاشه بره یه پارک رو برای خودش تسخیر کنه که من در این صورت میگم برو کارگاه سلف کانفیدنس با نتیجه تضمینی‌ت رو خودت برگزار کن تا منم بیام توش شرکت کنم! یا برای مثال به ماریا گفتم برو رو پشت بوم دانشکده‌تون برای رصد عطارد. بهم میگه من تو لابی دانشکده کامپیوتر هم نمیرم چه برسه به پشت بومش! میگه پسرا یه حلقه برنامه نویسی دارن که فلانی درس میده توش. خیلی خوبه. گفتم دخترا چی؟ جوابم رو اینجوری میده که: تفکیک جنسیتی که نشده. ولی هر برنامه ای که باشه یه  "ویژه برادران" نامرئی یه جاش نوشته! بهم میگه انگار قاطی گِل سر در شریف نوشتن "ورود خواهران ممنوع!". بهش میگم بس کنه چون اغراق میکنه و حال خودش رو بد میکنه. ولی حقیقته. شعار تا کجا؟ نمیبینی اون استاد خفنه تون که جز یک درصد برتر یک درصد دانشمند های جهانه هیچ جایگاهی نداره در مقابل استاد دیگه ای که راستش فقط میشینه تو اتاقش و بلده کیبوردشو کج و راست کنه؟ قضیه چیه؟ قضیه همونه که ماهان فکر می‌کنه.  کی به دخترا گفته باید بیان دانشگاه؟ کی گفته باید موفق بشن؟»

نمی‌خوام فاز منفی بردارم! نمی‌خوام از جایگاه ضعف باهاتون صحبت کنم. دخترایی که میدوعن دنبال جایگاه ن توی اجتماع اعصابم رو خورد میکنن. این کارشون یعنی جایگاهی نیست، باید سگ‌دو بزنیم و ترحم بخریم تا دلشون به حالمون بسوزه و بهمون جا بدن، تا لطف کنن و یه جایگاهی برامون بسازن. اینه ماجرای نهضتای شکست خورده فمنیستی! اینه ماجرای مسیح و بقیه شون! 

امیدوارم اگر روزی جامعه به حدی روشنفکر شد که من متقاعد شدم باید پای بچه ای رو به این دنیا باز کرد و وقتی فرزندم 10 یا 12 سالش بود براش تعریف کنم که روزی برای من دانشگاه رفتن سخت بود، تاکسی یا حتا اسنپ سوار شدن سخت بود، خرید کردن و هزار چیز ابتدایی دیگه سخت بود و اون تعجب کنه! یعنی میشه انقدر براش بدیهی باشه که این ها حیرت انگیز به نظرش بیان؟

 

پ. ن1:فیلم خانه پدری +15 ساله. ولی شما فرض کن 20+،25+ یه چنین چیزیه! :) 

پ. ن2: یعنی واقعا جزو حقوق ابتدایی هرکسی تو این دوران مدرن تعریف نشده که نباید دستش رو از ارتباط جهانی کوتاه کرد؟

پ. ن3: چرا تو نظرسنجی دریاره راننده اسنپ این گزینه رو نداره که "زیادی از تو آینه نگام می‌کرد یه جوری که دیگه نزدیک بود بزنه به ماشین جلویی"؟ واقعا نیاز مبرم بهش دارم! چیه این نظرسنجیاتون آخه؟ :|

پ. ن4:

حقیقت اینه

دلم گرفته و میخواهمت. چه کار کنم؟

ماریا میگه فقط ازش فاصله بگیر و بهش فکر نکن! برو بابا!! 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها